Web Analytics Made Easy - Statcounter

  عصرایران؛ رضا غبیشاوی - 34 مین دوره نمایشگاه کتاب در مصلی تهران آغاز به کار کرد.

  تولستوی و ویکتور هوگو و حجاب

از نخستین ساعت های آغاز نمایشگاه کتاب تهران، انتشار عکس هایی از دو بنر بزرگ از سخنان دو نویسنده بزرگ جهان (تولستوی و ویکتور هوگو)، توجه ها و تعجب ها و تاسف ها و البته خنده ها و حرص خوردن ها را به خود جلب کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مسوولان برگزاری نمایشگاه در راستای تبلیغ حجاب برای زنان و دختران، سخنان غیرواقعی یا واقعی اما ناقص و بی ربط را در بنرهای بزرگ چاپ و در محیط نمایشگاه نصب کرده اند.

حتی اگر این سخنان درست و واقعی باشند بازهم تاییدی در حجاب حداکثری رسمی نیستند. چالش اصلی امروزی جامعه ما نه اصل حجاب، بلکه نگاه مسوولان درباره حجاب حداکثری است. اینکه مسوولان فرهنگی فکر کرده اند نوجوانان و جوانان با خواندن این بنرها با خود می گویند "بله بله حق با شماست" خود درد بزرگتری است یا اینکه فکر کنیم مخاطب این نمایشگاه، نه نوجوانان و جوانان عادی بلکه طیف خاص هستند که با خواندن این بنرها با خود بگویند "بله بله حتی تولستوی و ویکتور هوگو هم از موضع ما درباره حجاب اجباری و الزامی دفاع می کنند".

به هر حال هر چه باشد اینکه مسوولان فرهنگی یک کشور تا این اندازه ناآگاه باشند مایه بهت و حیرت بسیاری است. در شبکه های اجتماعی هم واکنش های زیادی منتشر شده. یکی نوشته از مثال شکلات و مگس و صدف رسیدیم به تولستوی و ویکتور هوگو... دیگری از ارتباط گسترده ویکتورهوگو با زنان روسپی که شهره عامل و خاص شده بود نوشت که وقتی درگذشت در روسپی خانه های فرانسه عزای عمومی اعلام شد.

 به هر حال بعید می دانم کسی که در کار مطالعه تولستوی و ویکتور هوگو باشد با سیاست های فعلی مسوولان فرهنگی همسویی و همراهی داشته باشد. خلاصه اینکه نصب این بنرها نشانه ای دیگر از سطح فکری مدیران و تصمیم گیران و ذهن و دنیای آنان در برابر تحولات جامعه است. واکنش هایی که به مرحله کمدی رسیده است. وقتی مسوولان فرهنگی این گونه اند وای به حال مسوولان سیاسی و .... وقتی صبح دیروز این عکس ها را در شبکه های اجتماعی دیدم با خودم فکر کردم حتما مسوولان حواسشان نبوده و حالا که این تصاویر را می بینند به خود می آیند و به سرعت به سمت تصحیح خطا می روند اما غروب که رفتم سمت نمایشگاه دیدم نه ... من خوش خیال بودم.

وقتی به سمت نمایشگاه در حرکت بودم چند گروه از نوجوانان دهه هشتادی را هم دیدم با همان تیپ و قیافه و همان حجاب وپوششی که از آنها سراغ داریم... بی خیال بنرها و تولستوی و ویکتور هوگو و پند و اندرز...  گروه گروه به سمت نمایشگاه می رفتند. این نسل با شیوه خاص خود مسائل را حل می کند... مسئله را بلاموضوع می کند... کافی است در چند روز آینده سری به نمایشگاه کتاب بزنیم و ببینیم.

در نمایشگاه کتاب پارسال (اردیبهشت 1401) عکسی از تعدادی از نوجوانان و جوانان و نوع لباس و پوشش آنها در مقابل یک غرفه نمایشگاه، توجه ها را در شبکه های اجتماعی به خود جلب کرد. اگر مسوولان بنززن، به همان یک عکس توجه می کردند نه حادثه مهسا رخ می داد نه حوادث پسامهسا اما چه کنیم که نشانه ها فراوانند و مسوولان بی توجه فراوان تر.

عکسی از نمایشگاه کتاب 1401 که در اردیبهشت سال گذشته به عنوان نشانه ای از تغییرات درجامعه، مورد توجه قرار گرفت


 "آینده خواندنی است"

شعار نمایشگاه کتاب امسال این است: " آینده خواندنی است" . انصافا شعار خوب و کیفی و ارزنده ای است. یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و رئیس نمایشگاه کتاب، حضور فعالی در توییتر دارد و مدتی قبل، در این شبکه اجتماعی فیلترشده خواسته بود کاربران درباره شعار نمایشگاه پیشنهاد بدهند. بسیاری هم نوشتند. من نوشتم: "کتاب، بدون مجوز، بدون سانسور"... معلوم بود چنین عبارتی، شعار نمایشگاه نمی شود اما فکر می کنم بزرگترین مشکل کتاب در ایران، نه اقتصاد و قیمت کتاب بلکه داستان کهنه و تحقیرآمیز سانسور و مجوز است.

اینکه انسانی برای انتشار کتابش مجبور به اخذ مجوز باشد یا وزارت فرهنگ، انتشار کتاب را مشروط به حذف برخی کلمات و عبارت ها کند در جهان توسعه یافته غیرقابل دفاع و غیرقابل افتخار است. همان گونه که سخن گفتن و حرف زدن عادی انسان ها نیازی به مجوز ندارد و قابل سانسور نیست کتاب هم سانسور و مجوز بردار نیست. رویه فعلی جهان توسعه یافته، انتشار آزاد کتاب است. آن کس که اعتراضی داشته باشد می تواند به دادگاه شکایت کند و دادگاه هم رسیدگی می کند.

هیچ کدام از مسوولان ایرانی در همایش های بین المللی مثلا در نشست یونسکو نمی توانند با افتخار داستان صدور مجوز یا سانسور (همان ممیزی یا حذف برخی کلمات و عبارت ها) را تعریف و به آن افتخار و از آن دفاع کنند همانگونه که تیراژ کتاب های واقعی (و نه شبه کتاب) در ایران هم قابل افتخار نیست.

بازگردیم به شعار نمایشگاه یعنی "آینده خواندنی است". انصافا در محیط بی ذوق مدیران دولتی انتخاب چنین شعار کیفی نوبر بود اما سوالی که در ذهن شکل می گیرد این است اگر "آینده خواندنی است" که هست پس چرا مسوولان فرهنگی با اعمال مجوز و سانسور در کتاب، مانع از "خواندن آینده" می شوند.  البته خواندن دیگر محدود و محصور به کتاب نیست. مطبوعات هم خواندنی است و در آن می توان آینده را خواند. آنجا هم با محدودیت سلیقه ای و عجیب و غریبی روبه رو هستیم. اینترنت هم محل خواندن است و اصلا بخشی از آینده است. اینجا هم می توانیم سوال کنیم چرا با سرعت پایین اینترنت، چرا با فیلترینگ کم سابقه اینترنت، چرا با فیلتر بخشی از مهمترین و پرمخاطب ترین وب سایت ها، شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها، مانع از خواندن آینده می شویم؟ چرا مردم را لذت استفاده راحت و کیفی از اینترنت و ارتباطات اینترنتی محروم می کنیم؟

در حال نوشتن این کلمات به یاد سخن اخیر "عیسی زارع پور" وزیر ارتباطات افتادم که گفته است حداکثر نیاز ارتباطات با خارج از کشور 10 درصد است.  او در واکنش به انتقادات درباره اینکه با فیلتر پیام رسان های جهانی و صرف استفاده از پیام رسان داخلی نمی توان با خارج از کشور ارتباط برقرار کرد و اینکه ارتباطات خارجی مردم ایران مختل شده این سخن را گفته است. منظور وزیر این است که حجم ارتباطات خارجی خیلی کم است و جای نگرانی نیست. به هر حال با وجود چنین وزیر ارتباطاتی باید هم چنین نمایشگاه کتابی داشته باشیم. اصولا مقصر ما هستیم که این تناسب ها را درک نمی کنیم.

غرفه های دولتی

بدترین اتفاق به هنگام ورود به نمایشگاه کتاب در سالن اصلی (شبستان) رخ می دهد. اولین غرفه و بهترین جانمایی در کل نمایشگاه کتاب، برای غرفه یک بانک دولتی به شدت خوش نام است. غرفه ای که تا خبری از کانادا می شنویم ناخودآگاه یاد مدیرعامل فراری آن می افتیم. اما به نظرم مسوولان نمایشگاه کار خوبی کردند گل غرفه های نمایشگاه را در اختیار یک بانک قرار دادند تا به تبلیغ فعالیت ها و محصولات خود بپردازد. حتی یکی دو جلد کتاب چاپی خود را هم بابت خالی نبودن عریضه هم در قفسه قرار نداده اند. مسوولان نمایشگاه کار خوبی کردند. حداقل حرف آخر را اول زده اند و تمام.

 بسیاری از غرفه ها با موقعیت عالی در اختیار انتشارات ارگان ها و سازمان های دولتی یا انتشارات یک طیف خاص قرار گرفته اند. اینکه با قدم زدن در راهروی اصلی و به هر سو می نگری با انتشارات فلان سازمان دولتی یا فلان ارگان را می بینی، خود را در محاصره غرفه های سازمان های دولتی یا غرفه های یک طیف خاص ببینی اتفاق خوبی نیست.

اینکه انتشارات سازمان قند و شکر یک طرفت باشد و آن طرف، غرفه سازمان پشم و پوست، چیز خوبی نیست (اسم دو سازمانی را نوشتم که اصلا وجود ندارند تا به کسی و سازمانی برنخورد). انتشارات سازمان های دولتی و ارگان ها هم باشند اما اینجا نمایشگاه کتاب است نه نمایشگاه ادارات دولتی. غرفه های خوب در اختیار انتشارات سازمان های دولتی و غرفه های فرعی و دور از دسترس، در اختیار انتشارات برند و پرمخاطب و کیفی؟ ... عجب تدبیری ....

شاید هم برگزاری نمایشگاه کتاب در مکان دینی "مصلی" یعنی محل نمازخواندن، برخی مسوولان و تصمیم گیران را به این اشتباه انداخته که قرار است نمایشگاه کتب دینی برگزار شود یا حوزه علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی متولی برگزاری نمایشگاه شده اند و ما خبر نداریم؟ شاید هم کل مردم را در یک طیف جا می دهند و دیگران را به حساب نمی آورند؟

حالا که این یادداشت را می نویسم خبر ناراحت کننده درگذشت حسین زمان خواننده مهم و  مظلوم دهه 70 منتشر شد. حسین زمان و ترانه ها و کاست هایش بخشی از نوستالژی ما دهه شصتی ها بود. حالا می توانم تصور کنم و ای کاش بگویم در فضای باز نمایشگاه کتاب، هر شب یکی از خواننده ها  برنامه اجرا می کردند و یک شب سهم حسین زمان می شد تا با اجرای برنامه هم او جان تازه ای می گرفت هم خیلی از دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها دقایقی به دور از فضای خمودگی و خاکستری، لذت می بردند.

شاید بگویید در مصلی که هر سال میزان نمازبزرگ عید فطر است مگر می توان کنسرت برگزار کرد؟ به هر حال در نماز عید فطر امسال هم بعد از پایان نماز،  سرود سلام فرمانده را به طور زنده اجرا کردند و صدای بلند ترانه و موسیقی آن کل فضای مصلی را در برگرفت. همین حالا هم صدای موسیقی در جای جای نمایشگاه کتاب (مصلی) شنیده می شود. روز افتتاحیه هم در فضای مصلی، آتش بازی انجام شد. اصولا وقتی در مصلی نمایشگاه برگزار می کنند و گوشه ای کوچک در مصلی را مصلی می کنند برای نمازخواندن  چرا کنسرت نباید برگزار کرد.

می توانم ای کاش بگویم ... نمایشگاه کتابی را تصور کنید که با ورود به سالن اصلی، با غرفه های ثالث و چشمه روبه رو شوید. روزنه و راه نو ببینید. قطره و ققنوس و مرکز ببینید... نویسندگان مشهور ببینید... مترجمان محبوب ببینید... دوستان قدیمی ببینید. خنده و شادی ببینید... هیجان و شور و شوق ببینید...

عجیب است که هر چه جلوتر می رویم گذشته ما را رها نمی کند. نمایشگاه کتاب در محل "نمایشگاه بین المللی" (پارک وی)، نوستالژی نسل ماست. وقتی ناشران همه بودند... نویسندگان و مترجمان همه بودند... وقتی حس‌ خوب نمایشگاه کتاب، همه بودند.

من به نمایشگاه کتاب رفتم ... با این شرایط بازهم می روم چون نمی توانم به کتاب و آگاهی و خواندن نه بگویم حتی اگر خیلی از غرفه ها در دست شبه کتاب باشد حتی اگر شبیه ها بیشتر باشند... اما حداقل می دانیم نمایشگاه واقعی کتاب، با کتاب و ناشر واقعی، با نویسنده و شاعر واقعی، با فرهنگ و فکر و اندیشه واقعی شکل می گیرد ... شبیه هر چقدر هم شبیه باشد شبیه است و بس ... ما نیازمند واقعی ها هستیم... به امید نمایشگاه واقعی با حضور واقعی ها...

 

 

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: نمایشگاه کتاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۲۹۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بودن یا نبودن کتابفروشان؛ مسئله ناشران چیست؟

با اتمام مهلت ثبت نام کتابفروشی‌ها در نمایشگاه کتاب تهران چالش‌ها و جنجال‌ها بر سر حضور این حلقه از نشر در نمایشگاه کتاب تهران ادامه دارد،‌ اما آیا این حضور برای خود کتابفروشان خالی از چالش و مقرون به صرفه است؟ - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ،‌ ثبت نام کتابفروشی‌ها برای شرکت در نمایشگاه کتاب تهران چند روزی است که به اتمام رسیده است،‌ با این حال حرف و حدیث‌ها برای دومین حضور کتابفروشی‌ها در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که به شکل مجازی و از طریق سامانه بازار کتاب انجام می‌شود،‌ داغ است.

سال گذشته نخستین تجربه حضور کتابفروشان در نمایشگاه کتاب تهران تجربه قابل توجهی بود،‌ با وجود استقبال اندک کتابفروشان و برخلاف پیش‌بینی‌ها استقبال از کتابفروشی‌های عضو سامانه  آنچنان بالا گرفت که بسیاری از آن‌ها فروشگاه‌های خود را تعطیل کرده و تنها به انجام امورات مربوط به خرید‌های نمایشگاه کتاب تهران پرداختند،‌  سرانجام کتابفروشان فروش 20 میلیاردی کتاب را در نمایشگاه رقم زدند.

اما حاشیه‌های حضور کتابفروشان در نمایشگاه مجازی کتاب تهران کم نبود‌، مهمترین چالش ایجاد شده در این زمینه عرضه کتاب با چند قیمت متفاوت در بخش مجازی نمایشگاه کتاب تهران بود،‌ کتابفروشانی که نسخه‌های چاپ قدیمی کتاب‌ها را در اختیار داشتند،‌ کتاب‌ها را ارزان‌تر از ناشر عرضه می‌کردند و مخاطب طبیعتاً کتاب با قیمت پایین‌تر را انتخاب می‌کرد،‌ این امر هم داد ناشران را در آورده بود که معتقد بودند نمایشگاه کتاب فرصتی ده روزه برای آنان است که در این اوضاع نامناسب اقتصادی نشر بتوانند جبران ضرر و زیان یکساله اخیر را داشته باشند،‌ که حالا با حضور کتابفروشان و عرضه کتاب با چند نرخ متفاوت این فرصت تبدیل به تهدید شده است.

اما روی دیگر ماجرا مشکلاتی بود که خود کتابفروشان با سامانه داشتند،‌ مشکلاتی از قبیل کنسل شدن‌های پی‌درپی سفارشات به دلیل موجود نبودن کتاب‌ها در کتابفروشی‌ها و...

این روزها در آستانه سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بار دیگر کتابفروشان نیز حاضر می‌شوند تا در کنار ناشران در این بزرگترین رویداد فرهنگی سال شرکت کنند،‌ اما حرف و حدیث‌ها بر سر این حضور و چالش‌های موجود در بین ناشران‌، ناشر کتابفروش‌ها و اهالی فرهنگ و نشر دوباره داغ شده است.

عده‌ای معتقدند بر اساس آیین‌نامه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران،‌ فروش کتاب در نمایشگاه تنها با ناشران است و حضور کتابفروشان در نمایشگاه و فروش توسط آن‌ها اساسا‌ً کاری غیرقانونی است‌، در مقابل عده‌ای دیگر نیز معتقدند که سهم کتابفروشان از فروش در نمایشگاه کتاب تهران سهم بسیار اندکی است و این یعنی ناشران سهم اصلی فروش را بر عهده دارند و چون کتابفروشان در سال‌های گذشته به مانند ناشران با مشکلات اقتصادی بسیاری دست و پنجه نرم کرده‌اند،‌ این حضور می‌تواند نوعی حمایت از آن‌ها و کسب و کارشان باشد.

شرکت کتابفروشان در نمایشگاه بخش بزرگی از مخاطبان ناشران را حذف می‌کند

پروین صدقیان مدیر انتشارات گل آذین از جمله مخالفان حضور کتابفروشی‌ها در نمایشگاه کتاب تهران است،‌  او می‌گوید:‌ شرکت کتابفروشان در نمایشگاه سالانه بین‌المللی کتاب تهران نقض واقعی حقوق ناشران، نویسندگان، مولفان و مترجمان است. اینکه این تصمیم با چه هدفی گرفته شده است بر همگان نامعلوم است. نمایشگاه بین‌المللی سالی یکبار و آنهم به مدت ده روز با تمام کم و کاستی‌های خود با هزار مشکل و کمبود جا، در محلی به نام مصلی که نمازخانه بزرگ تهران است و اصلاً جایگاه برگزاری نمایشگاه وزین کتاب نیست برگزار می‌شود. شرکت ناشران در این نمایشگاه با هزار و یک قاعده و قانون است، پس از اینکه نمایشگاه به عرصه مجازی هم کشیده شد باز هم این قواعد و قوانین به قوت خود باقی ماند. ولی اینکه این قواعد برای کتابفروشان که در تمام طول سال نمایشگاه کتاب خود را چه حقیقی و چه مجازی دارا هستند برقرار است یا خیر نمی‌دانم ولی این اصل برای همه مسجل است که کتاب‌های موجود در کتابفروشی‌ها  جهت فروش در نمایشگاه با علم به اینکه حداقل 90 درصد کتابفروشان ناشر هستند، نمی‌تواند کتاب‌های کلیه ناشران باشد. اگر از این منظر نگاه کنیم عملاً تبعیض بزرگی میان ناشرانی که کتابفروشی ندارند و ناشرکتابفروشان برقرار میشود که هیچ به سود ناشران فاقد کتابفروشی نیست. زیرا عملاً دو درگاه فروش کتاب برای ناشرکتابفروشان باز می‌شود که شایسته نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیست.

وی ادامه می‌دهد: از متولیان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران مصرانه می‌خواهیم تا این ده روز را که تنها باقیمانده سنت بزرگ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای کشاندن مخاطبین کتاب به عرصه عمومی کتاب و کتابخوانی است از بین نبرند و بگذارند دوستداران کتاب به این نمایشگاه بزرگ برای دیدن کلیه ناشران شرکت‌کننده بیایند و از نزدیک با کتاب دیدار و آشتی کنند.

شرکت کتابفروشان در این نمایشگاه بخش بزرگی از این مخاطبین را حذف خواهد کرد که خواست نه مجریان نمایشگاه و نه ناشران که با هزار زحمت و هزینه و آرزوی دریافت نقدینگی در این نمایشگاه شرکت می‌کنند نیست.

برای کتابفروشان در بازه زمانی دیگری غیر از نمایشگاه طرح فروش بگذارید

حسین جاوید مدیر انتشارات سده نیز دیگر ناشر مخالف حضور کتابفروشی‌ها است،‌ وی می‌گوید:  نمایشگاه مجازی باید فقط مختص ناشرها برگزار شود و در بازه‌ مناسب دیگری برای کتاب‌فروشان  طرح گذاشته شود،  تجربه‌ سال گذشته (مشارکت دادن کتاب‌فروشی‌ها در بخش مجازی نمایشگاه) اصلاً موفق نبود و قطعاً هم فروش ناشرها و کتاب‌فروش‌ها را پایین آورد، هم کتاب‌های تقلبی را از سوی معدودی متخلف وارد چرخه کرد، هم مخاطب را سردرگم.

وی ادامه می‌دهد: از اولین دوره‌ نمایشگاه کتاب تهران، فروش مستقیم ناشران شروع شد و در همه‌  این سال‌ها نمایشگاه مجالی بود برای حضور علاقه‌مندان، آشنایی با کتاب‌ها و خرید با تخفیف. این بازه به ناشران کمک می‌کرد، ذائقه‌ خریدار را مستقیماً محک بزنند، با آن‌ها ارتباط بگیرند و ضمناً کتاب‌هایی را که یا تخصصی بودند یا کم‌طرفدار و در طول سال شاید راهی به قفسه‌ کتاب‌فروشی‌ها و منازل مردم پیدا نمی‌کردند، به دست آن‌ها برسانند. در کنار این، نقدینگی حاصل از فروش مستقیم کتاب باعث می‌شد ناشرهای کوچک و متوسط نفسی تازه کنند و بتوانند چک‌ها را پاس کنند و دیون را بپردازند و در ماه‌های دیگر سال هم فعال باشند.

به گفته جاوید، اغلب ناشران هزینه‌هایشان کاملاً نقد و فروششان کاملاً نسیه و با چک‌های درازمدت است. روزگاری تورم وضع منطقی داشت و قابل پیش‌بینی بود، امروزه که شدت تورم از میزان سود ناشران جلو زده، چنین تولید و فروشی اصلاً منطق اقتصادی ندارد و محکوم به نابودی است. کما اینکه همین الان هم خیلی‌ از ناشران به‌سختی پیش می‌روند و از هر 5 کتاب که تمام می‌شود، دو عنوان آن تجدید چاپ می‌شود و زور ناشر حتی به تجدید چاپ عناوین خودش هم نمی‌رسد، چه برسد به چاپ عناوین تازه. نمایشگاه مُسکنی است برای این وضع.

نرخ ارز تهدیدی برای بخش خارجی نمایشگاه کتاب تهران

حضور کتابفروشی‌ها زمینه را برای قاچاق کتاب و کتاب‌سازها فراهم می‌کند

مدیر انتشارات سده با بیان این مطلب که نمایشگاه با ناشران گره خورده است،‌ عنوان می‌کند:‌ خیلی از علاقه‌مندان کتاب با حضور در نمایشگاه عاشق مطالعه و کتاب می‌شوند و در طول سال هم مشتری ثابت کتاب‌فروشی‌ها خواهند بود. نمایشگاه به ضرر کتاب‌فروش‌ها نیست، مکمل کار آن‌هاست. با حضور هم‌زمان ناشرها و کتاب‌فروش‌ها در نمایشگاه مجازی کتاب‌سازها فرصت عرضه‌ کتاب‌هایشان را از طریق بعضی کتاب‌فروشی‌های نامعتبر خواهند داشت. ترجمه‌‌  اصلی بین ده‌ها ترجمه‌  فرعی و کپی گم می‌شود.  کتاب‌هایی که کپی کتاب اصلی هستند (اصطلاحاً قاچاق) از طریق بعضی کتاب‌فروشی‌های نامعتبر عرضه خواهند شد. امکان ردگیری و بررسی ده‌ها هزار بسته قطعاً وجود نخواهد داشت. ــ ناشران (به‌خصوص ناشرهای کوچک و متوسط) نقدینگی کمتری به دست می‌آورند و بخش پررنگی از سهم بازارشان را به کتاب‌فروش‌ها واگذار می‌کنند. درنتیجه، توان ادامه دادن در طول سال را نخواهند داشت و کم‌کم تنوع بازار کم می‌شود، چون فقط ناشران بزرگ باقی می‌مانند.  کتاب‌فروش‌ها در تأمین بعضی اقلام ناتوان خواهند بود (چنان‌که پارسال پیش آمد) و چون برخلاف ناشران امکان تولید ندارند، نارضایتی و شکایت پیش می‌آید که درنهایت به نام ناشران و کل نمایشگاه نوشته می‌شود.  ناشران کالا را برای کتاب‌فروش‌ها تأمین نمی‌کنند تا خودشان آن‌ها را عرضه کنند. یک ماه قبل از نمایشگاه و چند روز بعد از نمایشگاه قطعاً خیلی از عناوین در کتاب‌فروشی‌ها کمیاب می‌شوند و...

اما عباس حسینی‌نیک مدیر انتشارات مجد درباره حضور کتابفروش‌ها در نمایشگاه نظرات قابل توجهی دارد،‌ حسینی نیک می‌گوید:  مدیران وزارت ارشاد به این نتیجه رسیده‌اند که دامنه برگزاری نمایشگاه را به سطح کتابفروشی‌ها توسعه دهند. این امر می‌تواند درست و در جهت توسعه جامعه نشر باشد.اما آنچه ما فکر می‌کنیم آن است که هم‌زمانی نمایشگاه کتابفروشان با نمایشگاه بین‌المللی کتاب به صلاح نیست.

مقایسه نمایشگاه کتاب دهلی نو و نمایشگاه کتاب تهران

حسینی نیک: کم کردن مخاطب مستقیم ناشر و نقدینگی وی به صلاح کتابفروشان هم نیست

وی ادامه داد: نخست آن که نمایشگاه بین‌المللی کتاب یک سرمایه ملی است که باید همچنان اعتبار آن حفظ شود و هرچه بیشتر به سمت نمایشگاه بودن و هماورد فرهنگی در سطح جهانی پیش رود.بنابراین گسترش نمایشگاه تا سطح یک کتابفروشی ضعیف نمی‌تواند درست باشد.دوم آن که موتور محرکه نشر، ناشر است که اگر او ضعیف شود، چرخه کتاب با اختلال مواجه می‌شود. سالهاست که جامعه نشر به درآمد نمایشگاه دل بسته و درست یا غلط فعالیت خود را اینچنین تنظیم کرده است. کم کردن مخاطب مستقیم ناشر و نقدینگی وی به صلاح کتابفروشان هم نیست.
سوم آن که ارتباط مستقیم ناشر با مخاطب، ثمرات غیرمالی مستقیم نیز دارد. ارزیابی ناشران و فهم ذائقه مشتری مهمترین دست‌آورد نمایشگاه برای ناشران حرفه‌ای است. پراکنده کردن مخاطبان می‌تواند این مزیت را کم رنگ کند.

حسینی‌نیک تصریح می‌کند: چهارم آن که نمایشگاه دارای قاعده و قانونی است که تاکنون از آیین نامه آن حذف نگردیده است. عرضه کتاب فقط توسط ناشر مهمترین خصوصیت نمایشگاه کتاب تهران بوده و تخلف از آن موجب جریمه‌های سنگین بوده است. چطور می‌توان در عین حال که آیین نامه نمایشکاه هنوز در این خصوص تغییری نکرده، شاهد تصمیمی بر خلاف آن باشیم؟!تفاوت ناشری که نمی‌تواند کتاب دیگری را بفروشد و کتابفروشی که می‌تواند همه کتاب‌های موجود از هر ناشر را بفروشد، در چیست؟ این تناقض را چگونه می‌توان رفع کرد؟ پنجم آن که مسئول قیمت گذاری کتاب، ناشر است. این تمرکز باعث می‌گردد کتاب با چند قیمت عرضه نگردد. این قاعده در همه دنیا وجود دارد حتی در آلمان، قانونی در این خصوص وجود دارد.

وی می افزاید: مشارکت کتابفروشان در نمایشگاه باعث عرضه کتاب‌ها با قیمت‌های مختلف می‌شود. کتاب‌هایی که معلوم نیست محتوای آنها هم تغییر کرده یا خیر. اینچنین است که مشتری متحیر و گیج می‌گردد و در بسیاری از موارد بعد از دریافت کتاب به کیفیت و کمیت کتاب معترض خواهد بود.ششم آن که کتابفروشان تلاش خواهند کرد که همه کتاب‌های ناشران را موجودی اعلام کنند تا فروش بیشتری داشته باشند و حال آن که اصل کتاب را تهیه نکرده‌اند.

به گفته حسینی نیک‌، در این صورت دو حالت ممکن است اتفاق بیافتد، یکی این که تعداد زیادی مشتری اقدام به خرید کتاب از کتابفروش می‌کند در حالی که کتاب وجود ندارد و باید پول آنها برگردانده شود. در این حالت علاوه بر نارضایتی مشتری، زمینه برای سوء استفاده از اعتماد مردم توسط عده‌ای فراهم شده است.نکته مهم‌تر آن است که مبلغ یارانه که باید در نمایشگاه مصرف شود، بازگشت داده شده و ناشر اصلی مهمترین کسی است که ضرر کرده است‌.دوم آن که وقتی کتابی وجود ندارد و فقط اعلام موجودی شده، انگیزه برای تکثیر غیرقانونی توسط بعضی از کتابفروشان ایجاد می‌شود،  هفتم آن که ناشران در این ایام مرددند که به کتابفروشان کتاب بدهند یا نه. اگر کتاب‌های درخواستی آنها را بدهند چند مشکل خواهند داشت: اولاً بسیاری از کتاب‌های ناشر دارای تیراژ کم است که اگر به کتابفروش بدهد، کسر موجودی خواهد داشت، ثانیاً حجم بدهی کتابفروشان افزایش چشمگیر پیدا می‌کند و آنها حاضر نیستند چک بدهند و ناشر امکان مرجوعی یا پیگیری مطالبات خود را ندارد و ثالثاً ناشر می‌داند که هرچه کتاب به کتابفروش بدهد برای خود رقیب درست کرده و از فروشش کاسته خواهد شد.از طرف دیگر اگر ناشر کتاب به کتابفروش ندهد باز دارای مشکل خواهد بود که مهمترین آن امکان تکثیر غیرقانونی کتاب است. پیگیری موارد تخلف در زمان برگزاری نمایشگاه برای ناشر ممکن نیست.

وی می‌گوید: همه این موارد برای حالتی است که نمایشگاه کتابفروشان را با نمایشگاه بین‌المللی کتاب همزمان برگزار کنیم. حال آن که اگر بعد از نمایشگاه ‌المللی کتاب اقدام به برگزاری نمایشگاه کتابفروشان شود، از جهات مختلف سودمند خواهد بود. هم برای ناشران که فرصت کافی برای تامین کتاب کتابفروشان را دارند و هم برای کتابفروشان که می‌توانند فروش کافی داشته باشند و هم برای مشتری‌ها که می‌توانند اگر فرصتی برای خرید نداشته اند یا کتابی را در نمایشگاه نیافته‌اند، از کتابفروشان بخرند.

گزارش تسنیم از نخستین روز نمایشگاه کتاب دهلی؛ مهمان ویژه دست خالی آمد! / ادبیات معاصر ایران توجه هندی‌ها را جلب کرد + تصویر

مهدی فقیهی: حضور کتابفروشان به تقویت حرفه‌ای تر اجزای چرخه نشر کمک می‌کند

مهدی فقیهی عضو شورای سیاست‌گذاری نمایشگاه کتاب تهران اما از موافقان حضور کتابفروشان در نمایشگاه کتاب تهران است،‌ وی می‌گوید:  بحث عدم حضور کتابفروشان بیشتر از جهت فروش مالی و عدم تخصیص این سبد به ناشران است حال اینکه فروش کتابفروشان در حدود 5 درصد کل فروش حقیقی و مجازی در مجموع است.به نظر این فرصت می‌تواند به تقویت حرفه‌ای‌تر اجزای چرخه کمک کند و بستری جهت گردش کاری درست بین ناشر, پخش, کتابفروشان و مصرف‌کننده  ایجاد کند.

فقیهی در عین حال از تغییر آیین‌نامه نمایشگاه سخن گفته و می‌افزاید:‌ بعد ازاضافه شدن فروش مجازی به نمایشگاه کتاب تهران،‌ بندهای جدید و قواعدی برای فروش مجازی ناشران و حضور کتابفروشان اضافه شده است.

مکرمی: حضور کتابفروشان در نمایشگاه منجر به اصلاح چرخه نشر می‌شود

سعید مکرمی مدیر انتشارات و کتابفروشی اسم هم از موافقان حضور کتابفروشی‌ها در نمایشگاه است،‌ مکرمی می‌گوید: من خودم هج ناشرم و هم‌کتابفروش و می دانم فرآیند غلط مالی بین ناشر و‌ پخش و کتابفروش سبب شده تا در نهایت ناشر آسیب ببیند و به فکر فروش مستقیم بیفتد.می‌دانم که قیمت‌گذاری غلط ناشر، عدم دقت درست و کافی در تدوین متن و بعد ساخت کتاب، سبب شده تا رسوب کتاب در کتابفروشی بالا رود و کتابفروش درآمدش برای سال تولیدات قبمت‌گذاری شده در سال قبل باشد و هزینه‌هایش براساس تورم سال جاری. به گمانم مشکل ناشر ما این نیست که محل‌های عرضه در یک زمان متعدد می‌شود و پراکندگی مشتری سبب ارتباط ضعیف ناشر و مشتری می‌شود، بلکه عمده ناشرها نمی‌دانند مشتری‌شان کیست؟ آیا مشتری به مخاطب تبدیل شده،؟ یکبار با هم در نمایشگاه قدم بزنیم، از تک تک غرفه دارها علت چاپ کتابشان را بپرسیم . آیا قبل از تولید بازارسنجی کرده،  آیا مخاطب ش را شناخته، آیا به نیاز مخاطبش توجه کرده یا برای «دل خودش» کتاب چاپ کرده است؟  ناشری که تا کتابی از ناشری دیگر، پرفروش می‌شود می رود از آن عنوان نسخه‌ای بیرون می‌دهد، نامش چیست؟ ناشر یا دستگاه پرینت و چسب؟ اگر این همزمانی‌ها، سبب خروج از ذهن‌های بسته شده و بازبینی و اصلاح فرآیندهای سنتی بین ناشر و‌پخش و کتابفروش شود، نه تنها آن را مفید می‌دانم بلکه آن را ضروری هم می‌بینم.

چالش‌هایی که کتابفروشان برای حضور در نمایشگاه با آن درگیر هستند

فارغ از جنجال‌هایی که بر سر بودن یا نبودن کتابفروشان در نمایشگاه کتاب تهران درگرفته است،‌ باید گفت که حضور این حلقه از صنعت نشر نیز بی چالش نیست.برای نمونه،‌ آیین‌نامه ثبت نام کتابفروشان در نمایشگاه اعلام می‌دارد که کتابفروش حق رد فاکتور و مرجوعی ندارد،‌ اگر کسی سفارش خود را به دلیل نداشتن کتاب کنسل کند، تخلف است، اگر 10 درصد سفارشات اینگونه شود، 3 برابر پول بلوکه می‌شود تا هیئت تخلفات به آن رسیدگی کند.

حاشیه‌های بی‌سابقه برای نمایشگاه کتاب فرانکفورت/ از انصراف‌ ناشران جهان اسلام تا دعوت از رشدی و همپیالگی با اسرائیل

امکان بروزرسانی فهرست موجودی کتابفروشی‌ها فراهم نیست

هم‌چنین کتابفروشی‌ها باید قبل از آغاز به کار نمایشگاه داشته‌های خود را در قالب یک فایل اکسل ارائه کنند،‌ اما در این زمینه به این نکته توجه نشده است که کتابفروشی یک شغل پویاست و روزانه ممکن است موجودی کتاب‌هایش تغییر کند،‌ طبیعتاً امکان بروزرسانی فایل اکسل نیز به صورت روزانه برای کتابفروش وجود ندارد.

در عین حال باید گفت،‌ اینکه سفارشی کنسل شود،‌ دست کتابفروش نیست؛ کما اینکه ناشران حاضر در نمایشگاه نیز ممکن است که در همان روزهای نخست نمایشگاه کتابی را تمام کند و نتواند جایگزین کند.

الزام به تخفیف 10 درصدی و پرداخت 3 درصد کل فروش به وزارت ارشاد

 موضوع دیگر مقرون به صرفه بودن حضور کتابفروشی‌ها در نمایشگاه مجازی است،‌ بر اساس آیین‌نامه کتابفروشان حاضر در نمایشگاه باید کتاب‌های خود را با تخفیف 10 درصدی ارائه کنند،  هم‌چنین 3 درصد از کل مبلغ فروش را به وزارت ارشاد بدهند،  اساسا مشخص نیست چرا کتابفروشان باید درصد از فروش بپردازند، این در حالی است که کتابفروش در بهترین حالت کتاب را با 30 درصد تخفیف از ناشر تحویل می‌گیرد، که باید علاوه بر این 10 درصد تخفیف و 3 درصد حق خانه کتاب،‌ هزینه نیرو، پاکت و پست نیز بپردازد.

اما این چالش‌های کتابفروشان راهکارهایی ساده‌ای نیز دارند،‌ برای نمونه با مذاکره با شرکت‌های ارائه کننده نرم‌افزارهای فروش کتابفروشی‌ها می‌توان موجودی کتابفروشان را به صورت برخط در اختیار داشت‌.

به نظر می‌رسد،‌ توسعه بازار نمایشگاه کتاب تهران به کتابفروشان با وئجود همه مخالفت‌هایی که با آن می‌شود،‌ چندان به بازار نشر صدمه رسان نیست،‌ چرا که گردش مالی کتابفروشی‌ها منحجر به سفارش بیشتر کتاب‌ها از مراکز پخش و در نتیجه به چرخش در آمدن چرخ ناشران است،‌  با این حال عرضه کتاب با چند قیمت متفاوت است که مشکلاتی را برای ناشران پدید می‌آورد‌، اگر تدبیری اندیشیده شود که کتاب با قیمت واحد در نمایشگاه مجازی کتاب تهران عرضه شود،‌بخشی از این مخالفات‌ها فروکش خواهد کرد.

باید توجه داشت که کتابفروشان آخرین حلقه نشر و در اصل ضعیف‌ترین حلقه این صنعت هستند که تجربیات سال‌های گذشاته نشان داده است از سایر چرخه‌های نیز بیشتر نیازمند حمایت هستند،‌ شریک کردن کتابفروشان در بازار اقتصادی نمایشگاه کتاب تهران عوایدی برای همه چرخه نشر خواهد داشت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تغییر در مهمان ویژه نمایشگاه کتاب / یمن جایگزین هند شد
  • یمن مهمان ویژه سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران خواهد بود
  • هندی‌ها به نمایشگاه کتاب تهران نمی‌آیند؟
  • نظارت مدیریت بحران بر ایمنی نمایشگاه کتاب تهران
  • بودن یا نبودن کتابفروشان؛ مسئله ناشران چیست؟
  • برگزاری جشن تولد برای مجموعه کتاب‌های پیامبران اولوالعزم در نمایشگاه کتاب
  • سه نکته برای آموختن درباره صبر و عدم صبر از غزالی
  • تعطیلی یک کتابفروشی و آغاز غرفه‌سازی ناشران در نمایشگاه کتاب
  • نمایشگاه کتاب تهران «گردشگری ادبی» را ترویج می‌کند/ تهران می‌تواند «شهر خلاق ادبی» شود
  • مصلای امام خمینی (ره) تحویل ستاد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران شد